عطر ملکوت
عطر ملکوت
شمیم پاک روح عرشیان است / که جان بخش وجود فرشیان است
نوشته شده در تاريخ جمعه 11 آذر 1390برچسب:, توسط دبیر شهریاری |

     روزي دريك دهكده كوچك آقا معلم از شاگردان دبستان خواست؛ هر چيزي را كه دوست دارند، نقاشي كنند. ساعتي بعد يك نفر بوقلمون سرخ شده كشيد! … ديگري دوچرخه و سومي پول، چهارمي يك خانه بزرگ، پنجمي يك ماشين و…! آقا معلم نقاشي پسر كوچولويي را گرفت و نگاه و كرد و ديد، پسرك فقط يك دست كشيده! آقا معلم كه معني دست را نفهميده بود، از همكلاسي هاي پسرك خواست نظربدهند.

     يك نفر گفت: اين دست خداست. ديگري گفت: اين دست يك كشاورز است، كه گندم مي كارد. و … بالاخره آقا معلم از پسر كوچولو خواست، كه خودش نقاشي اش را توضيح دهد.

     پسرك گفت:آقا معلم اين دست شماست!

     آقا معلم اول منظور پسرك را نفهميد، اما كمي كه فكر كرد، يادش آمد؛ كه از وقتي پدر پسر كوچولو مرده، او مخصوصأ آنقدر درس مي خواند، كه آقا معلم به عنوان تشويق دست نوازش بر سرش بكشد!

     آقا معلم بغض كرد و دستي برسر پسرك كشيد!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.